۱۳۸۷ بهمن ۱۰, پنجشنبه

خذفیات قسمت هشتم افسانه جومونگ

. ۱۳۸۷ بهمن ۱۰, پنجشنبه

وقت فراری دادن سوسونو تمامی سکانسهایی که جومونگ و سوسونو دست در دست هم فرار میکنند ساسنور شد

اول فیلم که جومونگ دست سوسونو را باز میکنه و اونو بلند میکنه

سوسونو هم اینقدر مغروره که نمیخواد فرار کنه و دستشو میکشه و میگه من کمک تو را نمیخوام که جومونگ دوباره دست سوسونو را میگیره و میبره

و بیرون از انبار هم دست در دست هم دنبال راه فرار میگردن

و جومونگ به سوسونو کمک میکنه بره بالای دیوار و بعد نوبت سوسونو میشه که کمک جومونگ کنه

و چند سکانس هم که سوسونو تنهایی و با لباس خواب توی خیابونها در حال دویدنه و که اویه با اون سرعت بهش نمیرسه و سط راه میخوره زمین

به هوش اومدن جومونگ توی بغل بویونگ

یه سکانس ریز از دوچی که یقه بویونگو میگیره

مطمئنن وقتی پدر و دختر بعد از اون اتفاق همدیگه رو می بینند ابراز احساسات و بغل کردنی هم در راهه

معمولاْ همراه غذا نوشیدنی میارند که توی این فیلمها مشروب را با غذا میخورن نه آب چون هئ موسو همیشه که آب میخورده .

و در اینجا معلوم میشه که نوشیدنی آب نبوده چون هئ موسو منتظر موند تا جومونگ هم پیاله شو پر کنه و با هم بخورند

وقتی وزیر بو به یومی یول خبر لو رفتن زندان میگه یومی یول هم اینطور دست پاچه میشه و سر وزیر بو داد میزنه و میگه چطور گندش در اومد

0 نظرات:

ارسال یک نظر